۱۳۸۷ دی ۵, پنجشنبه

یک سئوال، از خیال تا واقعیت

اگر به شما فرصتی داده بشه که فقط چند ساعت رو با عزیزی که از دست دادین بگذرونین، آیا فکر کردین که اون شخص چه کسی است و اون موقع چه خواهید کرد؟

شاید این سئوال برای همه اونهائی که در این دنیا دیگه از نعمت وجود شخص عزیزی بهره مند نیستن شروع یک خیال پردازی خوش آیند باشه تا چهره ای که مدتهاست اون رو ندیدن اما یادش دقیقا در ذهنشون واضح و باقیه رو تصور کرده و تمام لحظات خوش و ناخوشی که با هم داشتن رو مرور کنن.

این شاید یکی از قشنگترین لحظات زندگی باشه که زمان، بیشتر از همیشه سر ضدیت با انسان داره. زمانیکه برای هر لحظه اش باید بتلافی تمام اوقاتیکه قدرشون دانسته نشده، ارزش غیر قابل توصیفی در نظر گرفت.

جمعه همین هفته، خانواده و دوستان آیدین نیکخواه بهرامی، که یکسال قبل ناگهان از بین ما رفت، قصد دارن تا ساعاتی رو برای گرامیداشت یاد این عزیز با مراسمی بگذرونن که آیدین همیشه بیشترین اشتیاق و علاقه رو برای حضور در اون از خودش نشون میداد یعنی حضور در سالن مسابقه و بازی بسکتبال...

آیا روز جمعه می تونه اون فرصتی که قبلا گفتم رو واقعا بوجود بیاره؟

روحش شاد...

هیچ نظری موجود نیست: