یادمه خیلی سال پیش لازم شد که برای یک امتحان به سئوالاتی که در کتاب درسیمون چاپ شده بود همونجا جواب می دادیم و نمره می گرفتیم، دوستی که در کنارم نشسته بود با اعتماد بنفس کامل و حوصله تمام از اونچه که می نوشتم عینا توی کتابش می نوشت و بعضا هم بشوخی می گفت: زود باش!!!
بعد از تموم شدن جوابها وقتیکه به عادت همیشگی مجددا اونها رو خوندم متوجه شدم که باید جواب یکی از دو سئوال رو اصلاح کنم و با پاک کن چیزائی که با مداد نوشته بودم رو پاک کردم و جواب جدید رو بجاش نوشتم. دوست همکلاسی که با تعجب به من نگاه می کرد به آهستگی پرسید: چی شد؟ گفتم: اشتباه کرده بودم، اصلاح کردم. گفت: من چیکار کنم؟ تازه متوجه شدم که نوشتن با خودکار در کتاب درسی و زمان امتحان عجب کاری دستش داده!!!
موقعی که در مورد برنامه های جدید تیم ملی چین مطلبی براتون می نوشتم که اونا قصد دارن از دان نلسون بعنوان کمک مربی استفاده کنن، با خوندن مقالات مختلف و بررسی منابع موجود که همگی حکایت داشتن که این آقای دان نلسون سرمربی تیم گلدن استیت در NBA هست، سوابقش رو هم براتون ذکر کردم. اما دیروز شنیدم که دان نلسونی که چینیها دنبالش هستن پسر این مربی بزرگه که هم اسم پدرش هم هست و با لیتوانیائی ها، از جمله سرمربی تیم ملی چین هم سوابق همکاری قبلی داره!!
حالا این رو گفتم که اولا اگر بعدا بطور دقیقتر خبری در این مورد پیدا کردم و براتون ذکر کردم بدونین داستان چی بوده، ثانیا دوستانی که بدون ذکر منبع مطالب این وبلاگ رو بعنوان مقاله بنام خودشون چاپ می کنن در جریان باشن که چه اتفاقی افتاده و خلاصه به روزگار همشاگردی قدیمی دچار نشن!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر